تبکی الطیور
پرندگان گریه میکنند
تبکی الطیور و تدبل زهور ترحل شموس و یبقى ظلام
*پرندگان گریه میکنند، گلها میمیرند، خورشید میرود و تاریکی میماند*
ضاع الکلام و الله حرام قدر ینسى و عیونو تنام
*سخن از دست میرود، به خدا سوگند که شرم آور است، میتواند فراموش کند و چشمانش به خواب بروند*
حلمی یموت وجد الریاح و تحیا غموم و تبقى جراح
*رویاهایم در باد از دست میرود، غم و اندوه پابرجا و زخمها میمانند*
داک الیوم ما اظن یعود مات الغرام
*بازمیگردد؟ فکر نمیکنم چنین کند، عشق تمام شده و مرده است*
اجمع جروحی همی و نوحی اسهر لیالی و هو ینام
*زخمهایم را جمع کرده ام، غم و اندوهم را، وقتی به خواب رفته بیدار میمانم*
هانت علیه عشرة زمان راح الوفا وین الامان
*برایش آسان بود که فراموش کند، سالها گذشته، وفا رفته، صداقت کجاست؟*
یاما بایدی داویت حبیبی اللی نسى کل اللی کان
*دستم همیشه عشقم را شفا میداد، همه آنچه بود را فراموش کرد*
همی کبیر کبر الجبال جرحی عمیق عمق البحار
*غم و انودهم بزرگ و زخمهایم عمیقست، به ژرفای دریا*
کان عیبی طیبة اراضی حبیب
*چشمانم میخواستند که سوی عشقم بروند*
اجمع جروحی همی و نوحی اسهر لیالی و هو ینام
*زخمهایم را جمع کرده ام، غم و اندوهم را، وقتی به خواب رفته بیدار میمانم*