در کنار باغچه به خلوت بی همتای آسمان امشب نگاه میکنم
نمی دانم خواب چرا با چشمانم دیگر بیگانه است
یک آسمان پر ستاره و یک ماهه نیمه
سکوت را صدای جیرجیرک می شکند
گویا او هم بی خواب است امشب
چیزی در من مرا به این حال می خواهد
من گناهکارم که دوری از چشمان زیبایت شکنجه من شده
و چه سخت شکنجه ایست
چشمانم بی طاقتند که اینگونه نم نم میخوانند از دلتنگی ام
به زمان قسم گلم که باور مرگ برای من راحت تر از دوری توست
امشب چقدر من و شب و این جیرجیرک تنهاییم
جیرجیرک با صدایش می گوید تنهاست
شب با خلوتش
من با اشک هایم
نظرات شما عزیزان:
ساعتم زنگ زده ، عقربه هایش مرده
کاش باور کنی از دوری تو دلتنگم
این دل خسته ام از دوری تو پژمرده .
یا مردانگی سخاوت سکوت مهربانی و ...
بسیار سخت است ...پدرم روزت مبارک
روز مرد رو به مردا راستینی که مقام
زیبایی مردانگی رو درک کردند
تبریک میگویم پاسخ:ممنون راضیه جان ممنون که اومدی که این روز رو هم به رضای من تبریک گفتی کسی که وجودش برای من مایه افتخار دوست دارت مهری
زبان هرگز ز وصفش بر نیاید
على ترکیبى از زیباترینهاست
على تلفیقى از شیواتر ینهاست [گل]
عیدتون آسمونی
تاريخ : جمعه 12 خرداد 1391 | 1:7 | نویسنده : reza |